
تلویزیون را بیرون بیندازید!/
محمدهادی محمدی: رولد دال، نویسنده بزرگ کودکان گفتاوردی چنین دارد: خواهش میکنم، درخواست میکنم، التماس میکنم، تلویزیون را از خانههایتان بیرون بیندازید و به جای آن یک کتابخانه دوستداشتنی بگذارید. بهراستی چه چیزی در تلویزیون هست که زیاد تماشاکردن آن به کودکان آسیب میزند؟ و چه چیزی در کتاب است که زیادخواندن آن سبب رشد کودک میشود؟ تلویزیون از جمله رسانههایی است که هنوز عمرشان به یک سده نرسیده است و در کشورهایی مانند ما نیز بهزحمت نیمسده از عمر آن میگذرد و البته دستکم در ٢٠ سال اول برای بخش کوچکی از جمعیت در دسترس بود.
هنگامی که تلویزیون جای خود را در هر خانهای باز کرد، از دوسو وسوسهانگیز دیده میشد: نخست از سوی اقتصاد بازار که ابزاری مناسب برای ترویج مصرفگرایی پیدا کرده بود و دوم از سوی نظامهای حکومتی که پدیدهای جادویی برای ذهنسازی یافته بودند. در حقیقت اگر تاریخ تلویزیون را تا همین یکی، دو سال اخیر که نسل دیگری از تلویزیون اینترنتی وارد عرصه شده است، بررسی کنیم، میبینیم که حضور واقعی صدای مردم در آن دیده نمیشود. ایستگاههای تلویزیونی برای تولید و خرید برنامههای خود نیاز به سرمایه و منابع مالی دارند و در این مسیر بهسادگی بخشی از فضای برنامههای خود را برای پخش آگهی میفروشند. این فروش آگهی البته شامل برنامههای کودک هم میشود و در چند سال اخیر در برنامههای تلویزیون ایران بهشدت پررنگ شده است. اما جدای از این آسیب که به روان و جسم کودک وارد میشود، تلویزیون رسانهای یکسویه است. کودک در برابر آن کنشپذیر است و نمیتواند واکنشی نسبت به آن نشان دهد. این کنشپذیری هم از جنبه زبانی و هم از جنبه تخیلی آسیبزاست. زیرا صدای کودک در تلویزیون شنیده نمیشود و او نمیتواند واکنشهای خود را با تلویزیون سهیم شود. درحالیکه میدانیم ذهن کودک در کنشگری رشد میکند. اما کتاب چه؟ کتابخوانی برای کودکان اگر از خردسالی انجام شود، سبب همکنشی کودک با بزرگترها میشود. تصور کنید کودکی خردسال که روی زانوی مادر نشسته است و به صدای مادر گوش میدهد، هربار که از هر بخشی لذت میبرد، از مادر میخواهد که آن را دوباره بخواند و این تازه بخش کوچکی از آن کوه یخ سودمندی کتاب کودک است.
بسیاری از ما این تجربه را داریم که کودکان هنگامی که از پارهای از داستان یا شعر خوششان میآید، زنجیرهای از پرسشها را با بزرگترها مطرح میکنند. این پرسشها در بستری که دست و نگاه و آغوش یا زانوی بزرگتر درگیر آن است، برای کودکان دنیایی میآورد که به کشف میانجامد. زندگی بدون کشف همان است که رسانههایی مانند تلویزیون برای کودکان ما ساختهاند. این زنجیرههای سرشار از هیجان و اندیشه که با کتاب کودک ساخته میشود، متأسفانه در جامعه ما بهکار گرفته نمیشود.
در بسیاری از کشورها و مناطق اکنون کتابخوانی از نوزادی شروع میشود. آیا ما برنامه کتابخواندن با نوزادان و نوپایان را جدی میگیریم یا ترجیح میدهیم که آنها را پای جعبه جادو بنشانیم و یکی از شگفتیهای همین جعبه جادو در ایران این است که کتابخوانی برای کودکان و بهویژه خردسالان در آن نه ترویج و نه جدی گرفته نمیشود. رولد دال در جایی دیگر میگوید: «اگر اندیشههای خوب در سر داشته باشی، چهرهات مانند آفتاب میدرخشد و همواره دوستداشتنی خواهی بود». اما اندیشههای خوب برای کودکان ما از کجا سرچشمه میگیرند؟
*نقل از روزنامه شرق – 94/5/22